حرکت دوری انقلاب ها
حرکت دوری انقلابها تاریخ شاهد وقوع انقلابهای متعددی بوده است که نتوانستند با آسیبها و چالشهای داخلی و خارجی مقابله نمایند. بهطورمثال پس از انقلاب الجزایر استعمار فرانسه با شیوههای دقیقتری به این کشور بازگشت. برخی انقلابها از جمله انقلاب روسیه پس از پیروز
حركت دوري انقلابها
تاريخ شاهد وقوع انقلابهاي متعددي بوده است كه نتوانستند با آسيبها و چالشهاي داخلي و خارجي مقابله نمايند. بهطورمثال پس از انقلاب الجزاير استعمار فرانسه با شيوههاي دقيقتري به اين كشور بازگشت. برخي انقلابها از جمله انقلاب روسيه پس از پيروزي دچار انحصار قدرت و ديكتاتوري شدند. با عنايت به خطرها و آسيبهاي احتمالي انقلابها و وجود حركت دوري در بسياري از آنها،
ــــــــــــــــــــــــــــ1. كي لايكون دولة بين الاغنياء منكم . (سوره حشر، آيه 7)
2. مطهري، پيرامون انقلاب اسلامي ، صص 159 ـ 149.
3. پيام فرياد برائت ، مرداد ماه 1366.
[176]بهجاست كه پس از آشنايي با آسيبهاي فرهنگي ـ اجتماعي، سياسي و اقتصادي انقلاب به اين حركت اشارهاي داشته باشيم.
در تقويم انقلابي فرانسه، روز نهم ماه ترميدور (Thermidor) از سال سوم ـ 27 ژوئيه 1794م. ـ روزي بود كه روبسپير و يارانش سرنگون شدند. براين اساس بود كه اصطلاح ترميدور ـحركت دوريـ به ديگر انقلابهاي جهان نيز اطلاق شده است. تروتسكي اين اصطلاح را بهشكل عام بهكاربرد. او گفت كنترل شديد لنين بر انقلابيان، زمينههاي ترميدور انقلاب سوسياليستي را فراهم ميكند.
كرين برينتون در كالبدشكافي چهار انقلاب وادواردز در كتاب تاريخ طبيعي انقلاب با تعميم الگوي انقلاب فرانسه معتقدند انقلابها از سه مرحله ميگذرند; حكومت ميانهروها، حكومت تندروها و دوران ترميدور. ميانهروها، ثروتمندان و مشاهير گروه مخالفان قديم هستند كه بيش از ديگران آماده سازش با رژيم قديم بودهاند و اينك بر امواج خيزان تودهاي انقلاب بهقدرت رسيدهاند. تندروان نسبت به ضعف، دودلي و سازش ميانهروان منتقد هستند و با شعار شتاب انقلاب بهساخت دوگانه قدرت پايان ميدهند.
تعابير جامعهشناسان و تئوريپردازان انقلاب از معناي ترميدور در انقلاب بهطوركلي متفاوت بوده است، گروهي آن را واكنشي آشكار بر ضد انقلاب ميدانند كه در نتيجه آن طبقات قديمي بهنحوي بهقدرت بازميگردند. برخي ديگر آن را عبارت از فروكشكردن هيجان و تب انقلاب ميدانند كه در زمان خود تندروان آغاز ميگردد. در تبيين علل ايجاد حركت دوري ميتوان به تمايل رهبران و مردم در حركتي از آرمانگرايي به واقعگرايي و احساس نرسيدن بهاهداف بلند مدت اعلام شده، اشاره كرد.
برخي از نظريهپردازان مخالفِ انقلاب معتقدند همه انقلابها از مراحل سهگانه فوق عبور ميكنند و انقلابيان پس از گذران دوران آرماني و رؤيايي، تحتالشعاع مشكلات روزمره و مديريت جامعه قرار ميگيرند. ارزشها و تب و تاب اوليه فروكش ميكند و امواج خيزان انقلاب در برخورد با ساحل واقعيت برگشته و انرژيهاي جمعشده را پراكنده ميگرداند.
در مقابل، طرفداران انقلاب برآنند كه رهايي ملل تحت ستم از غل و زنجيرهاي اعصار و قرون، با اصلاح ميسّر نيست و در مقابل رژيمهاي پوسيده و استعماري و براي رسيدن به سعادت و عدالت اجتماعي راهي جز انقلاب و تداوم آرمانهاي آن وجود ندارد.
* * *
كرين برينتون در كالبدشكافي چهار انقلاب ، سه انقلاب انگلستان، فرانسه و روسيه را نسبتاً متفاوت از انقلاب امريكا ميداند. از نظر او در سه انقلاب فوق، رژيم پيشين، ميانهروها، تندروها و پديده ترميدور تقريباً بهيك شكل بهوجود آمدهاند.
[177]در انقلاب انگلستان، سلطنتطلبان و طرفداران كليساي رسمي، حاميان دولت پيشين، و هواداران پارلمان و كليساي دولتي، ميانهروها را تشكيل ميدادند. در سال 1646 م. شاه دستگير شد و با اخراج يازده نفر از دولت، ثروت محافظه كاران توسط ميانهروها مصادره گشت. دو سال بعد كه اسكاتلنديها از كرامول شكست خوردند و حكومت مشتركالمنافع انگليس تشكيل شد، پايان عمر حكومت ميانهروها تلقي ميشود. در 20 آوريل 1653 م. كرامول با انحلال پارلمان، قدرت شاهانه يافت و سلطنت استوارتها بالأخره در سال 1660م. احيا گشت.
در انقلاب فرانسه، زندان باستيل در ژوئيه 1789 م. سقوط كرد و سلطنتطلبها شكست خوردند. در ماه اكتبر همان سال شاه و ملكه توسط ميانهروها ـ ژيروندنها ـ بازگردانده شدند. تندروان ـ ژاكوبنها ـ به رهبري دانتون و روبسپير در سال 1792 م. با توجه به جنگ فرانسه، روسيه و اطريش، سلطنت را برانداختند. روبسپير، دانتون را اعدام كرد و پس از چندي در 27 ژوئيه 1794 م. ـ نهم ماه ترميدور ـ سر خودش به تيغ گيوتين سپرده شد. سرانجام كودتاي ناپلئون به نقاهت انقلاب پايان داد.
خاندان رومانوفها محافظهكاران رژيم پيشين انقلاب روسيه بودند. دولت موقت توسط كادتها جناح چپ گروههاي طبقه متوسط در مجلس مشورتي دوما و با حضور سوسياليستي به نام كرنسكي تشكيل شد. عمر دوماهه دولت موقت در جريان جنگ جهاني اول بهپايان رسيد و كادتها ـ ميانهروهاي مشروطه خواه ـ، كرنسكي را بهعنوان رييس يك دولت سوسياليست ميانهرو و متزلزل بهجاي گذاشتند. سوسياليستها از سوي بلشويكها برچسب سازشكار خوردند و لنين كه از تبعيد در سوئيس به كشور بازگشته بود، انقلاب پرولتاريايي برپا كرد. در انقلاب روسيه، رژيم پيشين هيچگاه به مسند قدرت بازنگشت، ولي ديكتاتوري استالين و تضاد او با تروتسكي، يا سياست اقتصادي نوين به سال 1921 م. را ميتوان بهعنوان ترميدور انقلاب مزبور تلقي كرد.
در انقلاب امريكا، طرفداران دولت امپراتوري، محافظهكاران و ضدانقلابيون تلقي ميشدند. ميانهروان، بازرگانان و زمينداران مرفه و تندروان طرفداران اعلاميه استقلال بودند. هرچند ايالات متحده عصر وحشت و پاكدامني را نداشت، ولي دهه 1780 م. برخي از نشانههاي ترميدور را به گونهاي نهچندان كامل نشان ميدهد. در اين دهه، تنش جنگي فروكش كرد و تلاشي بزرگ براي كسب ثروت و لذت دوباره آغاز گشت. (1)
جدول زير مراحل چهارگانه (دوران رژيم پيشين، ميانهروها، تندروها و ترميدور) چهار انقلاب انگلستان، فرانسه، روسيه و امريكا را نشان ميدهد:
ــــــــــــــــــــــــــــ1. همان ، ص 275.
[178]مراحلرژيمپيشينميانهروهاتندروهاترميدورها
انقلابها(محافظهكارها)
انگلستان سلطنتطلبان (چارلز)پرسبيتر، هواداران پارلمانكرامول، هواداران استقلال كليساانحلال پارلمان (1635)
وووعدمتحمل عقايدمذهبي توسطو نهايتاً تجديد سلطنت
طرفداران كليساي رسميكليساي دولتي (از 1646)دولت از (1648)تندروهاي تند:استوارتها (1660)
ديگرها و لِولِرها فرانسه سلطنتطلبانژيروندنهاژاكوبنها (1792)سقوط روبسپير در
(1789) تندروهاي تند: روبسپير،1794 و بالأخره
هبرتيستها و طرفداران بابيوفكودتاي ناپلئون
روسيه رومانوفهاكادتها، مجلس دوما،بلشويكهابحراناول:سياستاقتصادي
بلشويكها(لنين و تروتسكي)بحراندوم:مرگلنينورقابت
(و بعد كرنسكي)با انقلاب (1917)استالين و تروتسكي
امريكا طرفداران دولتبازرگانان و طرفداران اعلاميه(در مورد دوره بحراني
امپراتوريزمينداران مرفهاستقلالفرمانروايي تندروها،
استثنا است)
در نقد و بررسي نظريه حركتدوري، برينتون تاحدي توانسته است حركت انقلابهاي مورد بررسي خود از مسير مشخصي را توضيح دهد. احتمال بهقدرت رسيدن ميانهروان پس از پيروزي انقلاب بسيار زياد است، چرا كه آنها از موقعيت و تحصيلات بالاتري برخوردارند و بهتر ميتوانند منافع گروههاي مختلف را تأمين كنند. از طرف ديگر نميتوان بهبقاي حكومت آنها زياد اميدوار بود زيرا آنان بهدليل برخورداري از روحيه سازشكارانه، متهم به سهلانگاري ميشوند و نميتوانند توقعات گروههاي مختلف بالأخص انقلابيون را برآورده كنند. ملاحظات ذيل در نظريه حركت دوري انقلابها قابل تأمل است:
1. از نظر روششناسي (Methodology) ، كتاب برينتون با توجه به تاريخ چاپ آن 1965 در اوج تقليد علوم اجتماعي از علوم طبيعي بهرشته تحرير درآمده است. (1) هرچند روشهاي علمي تا حدودي به حوزه علوم انساني وارد شده ولي كليتي كه در قضاياي تجربي وجود دارد، با توجه به محدوديتهاي علوم انساني قابل سريان نيست. از اينرو تعميم مراحل انقلاب فرانسه به كليه انقلابها از نظر روششناختي با چالش روبهرو است. در انقلابها جبر حاكم نيست و نسخه از پيش پيچيدهاي نميتوان براي كليه جوامع تجويز نمود. به عقيده آلوين كوهن هم شكليهاي چهار انقلاب بزرگ براي
ــــــــــــــــــــــــــــ1. رك: برينتون، پيشين ، ص 6.
[179]ايجاد قضاياي مختلف و مورد نياز دانشمندان كافي نيستند، هرچند به كمك همين واقعيتها ميتوان نظريههاي بسيار آزمايشي برينتون را به آزمون كشيد. (1)
مدلي را كه برينتون ارائه ميكند نميتوان نظريه ناميد زيرا او در پي توصيف شرايط و نتايج انقلاب است و بهعمل نميپردازد و نشانههاي او براي انقلابها امري حتمي و جبري نيست.
2. علاوه بر اين، علوم اجتماعي بالأخص در عصر جنبش اجتماعي و پايانيافتن دوران كشورگشاييها، بهسختي ميتواند دست به پيشبيني بزند. انقلابها چهارراههاي حوادث تاريخي هستند و چون بهندرت اتفاق ميافتند، قابل پيشبيني دقيق نيستند. هرچند برخي از وقايع اجتماعي قابل پيشبيني هستند، ولي عوامل دخيل در يك انقلاب آنقدر زيادند كه انسان نميتواند همه آنها را احصا كند. (2)
سطح تحليل برينتون كليتر از رفتار فرد، روانشناسي اجتماعي و جامعهشناسي است. وقتي از وقوع انقلابها يا افول امپراتوريها سخن ميگوييم در حقيقت به نوعي پيشبيني دست زدهايم دانشمندان در ارتباط با امكان پيشبيني در علوم اجتماعي به اجماع خاصي دست نيافتهاند. آنچه كه هست اين است كه متغيرهاي دخيل در امور اجتماعي هم بيشمارند و هم غيرقابل اندازهگيري و غيرقابل تجربه مجدد. وقايع تاريخي بهشكل خطي يا دوري تكرار نميشوند و هيچ تئوري خاصي نميتواند به شكل دقيق آينده انقلابها را پيشبيني كند.
3. كليت و جامعيتي در خود اين تئوري وجود ندارد. بهعنوان نمونه انقلاب امريكا طبق نظريه برينتون داراي دوره حاكميت تندروها و عصر ترميدور و به معناي تام آن نبوده است. وضع انقلابهاي چهارگانه كوبا، چين ويتنام و الجزاير نيز به يك شكل نميباشد، چرا كه نه همه آنها ترميدور داشتهاند و نه وضع آنها پس از انقلاب يكسان بوده است. به گفته هانتينگتون بررسيهايي مانند بررسي و تحليل برينتون راجع به انقلابها مختص به جوامع غربي است.
4. اگرچه مدل حركت دوري يا تاريخ طبيعي انقلاب، پرتو روشنگري بر سير تاريخي برخي انقلابها ميافكند، اما كشمكش سياسي در طي انقلاب، تنها به منازعه ميان تندروها و ميانهروها محدود نميگردد، بلكه با توجه به ماهيت اجتماعي هر انقلابي ممكن است ميان چندين نيرويسياسي عمده درگير شود. اين نيروها عبارتنداز: نيروهاي راستگرا، ميانهرو، چپگرا، چپافراطي و ضدانقلاب. (3)
ــــــــــــــــــــــــــــ1. رك: آلوين، استانفورد كوهن: تئوريهاي انقلاب ، ترجمه عليرضا طيب، ص 220.
".secneicS laicoS eht ni noitciderP no muisopmyS".renhceH leahciM.. fO lanruoJ naciremAygoloicos .2261 - 0251 pp.
3. بشيريه، انقلاب و بسيج سياسي ، ص 139.
[180]5. اصطلاح ترميدور طبق اظهارات خود برينتون، مفهومي نسبي و مشكّك است. ترميدور مفهوم و تاريخ دقيقي در انقلابها ندارد و ميتواند شدت و ضعف و يا اشكال مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي داشته باشد:
به هيچروي امكانپذير نيست كه بگوييم بحران ـ ترميدور ـ يك انقلاب معين در ساعت چهار و سه دقيقه بعدازظهر، ششم اوت سال معين پايان گرفت... در انگلستان، آغاز دوره ترميدور يعني نقاهت را نميتوان بهدقت تعيينكرد... رومانوفها تاكنون به روسيه بازنگشتهاند. (1)
بازگشت رسمي به رژيم پيشين بدين معنا نيست كه انقلاب چيزي را دگرگون نكرده بلكه در دوران ترميدور، ممكن است پيشرفتهاي مهمي در زمينههاي مختلف وجود داشته باشد.
هرچند حركت دوري انقلابها امري محتمل است لكن براساس انديشههاي اسلامي، سنتي حتمي و حركتي خارج از اراده آدميان بهحساب نميآيد. آيتاللّه سيدمحمدباقر صدر، استاد مطهري، دكتر شريعتي، آيتاللّه سيدمحمود طالقاني، سيدجمالالدين اسدآبادي و بسياري از محققان قرن حاضر كه از دريچه تجددخواهي و روحيه انقلابي به مسايل اجتماعي و فلسفه تاريخ نگريستهاند، در استناد به آيه شريفه(ان الله لايغير ما بقوم حتي ما يغيروا ما بانفسهم) (2) تغيير و تحولات اجتماعي و تاريخي را جبري نخوانده و آنها را وابسته به تغيير انفس آدميان دانستهاند. ازاينرو عدم وقوع ترميدور در انقلاب اسلامي منوط به تحقق آرمانها، حفظ دستاوردها و پرهيز از آسيبها و آفتهاي انقلاب است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1. برينتون، پيشين ، ص 245 ـ 240.
2. سوره رعد، آيه 11.
[181]